جدول جو
جدول جو

معنی نکته شناس - جستجوی لغت در جدول جو

نکته شناس
(مِ اَ)
نکته دان. زیرک و بافراست و بابصیرت در سخن. (ناظم الاطباء) ، آنکه امور نیک و بد را تشخیص دهد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نکته شناس
آنکه امور نیک و بد را تشخیص دهد
تصویری از نکته شناس
تصویر نکته شناس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ویژگی آنکه فقط یک تن را بشناسد و در دوستی و وفاداری نسبت به او پایدار باشد
فرهنگ فارسی عمید
(نُ تَ / تِ شِ)
عمل نکته شناس. رجوع به نکته شناس شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو گُ ذَ تَ / تِ)
سکه شناسنده. آنکه مسکوک اصیل را از مسکوک تقلبی تشخیص دهد، پول پرست. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
اسب که جز به رائض یا صاحب خود پشت ندهد. (یادداشت مؤلف) ، که جز به فرد معین متوجه و نگران نباشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از نکته شناسی
تصویر نکته شناسی
تشخیص امور نیک و بد
فرهنگ لغت هوشیار
دانگشناس آنکه مسکوک اصیل را از از مسکوک تقلبی تشخیص دهد، پول پرست
فرهنگ لغت هوشیار
آدم وفادار کسی که وقتی چشمش تو روی کسی بازشد دیگر دست ازاو بر نمی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکه شناس
تصویر یکه شناس
((یِ یا یِ کِّ. ش))
آدم وفادار، کسی که وقتی چشمش تو روی کسی باز شد دیگر دست از او بر نمی دارد
فرهنگ فارسی معین
به کودکی گویند که تنها با مادرش یا فردی آشنا خو گرفته و در
فرهنگ گویش مازندرانی